در طراحی جلد، فضای اداری بهطور مستقیم با یک میز کار و کارمند رسمی نشان داده شده تا موضوع کتاب از همان ابتدا برای مخاطب ملموس شود. شخصیت ایستاده با لباس اداری، نمادی از کارمند سازمان است، اما بدون سر تصویر شده؛ این حذف سر تأکیدی است بر اینکه اصل ماجرا ذهن، احساس و درک هیجانی است. به جای سر، خط زردی از یقه او بالا آمده و به دایرههای متحدالمرکز ختم میشود که استعارهای از موج و ارتعاش هوش هیجانی است؛ انرژی و احساسی که از هوش هیجانی برمیخیزد و در سازمان جریان پیدا میکند.
دایرههای موجگونه یادآور سیگنال و انتقال هستند، به این معنا که هوش هیجانی فقط در فرد باقی نمیماند، بلکه مثل امواج روی دیگران در سازمان تأثیر میگذارد. از طرفی، تضاد بین میز و صندلیِ شلوغ از ابزارهای اداری با کارمند ایستاده بالای آن، نشان میدهد که بخش انسانی و هیجانی سازمان بالاتر و مهمتر از ابزار و ساختار رسمی است.
رنگ خاکستری پسزمینه حس فضای خشک و رسمی سازمانی را منتقل میکند، و رنگ زرد — هم در امواج و هم در نوشتهها — مثل جرقهای از انرژی و احساس دیده میشود. این رنگ بهطور مستقیم به هوش هیجانی اشاره دارد و نماد نیرویی است که سازمان را از حالت سرد و مکانیکی خارج میکند و به آن پویایی و زندگی میدهد.


